مهمان قلب منی

ما مسئول نفهمیده شدن توسط دیگران نیستیم! بله ممکن است دیگران رفتار ما را نفهمند، اما چه باید کرد؟! اگر دیگران انتظار داشته باشند که فقط کارهایی انجام دهیم که آنها بفهمند و تصمیم های بگیریم که آنها دلیلش را درک کنند، یعنی عملاً انتظار دارند آنگونه مهمان قلب منی...

من از هیچکس نمی ترسم . اصلا با دیگران کاری ندارم . از خدا هم نمی ترسم . اصلا اعتقادم به خدا جور دیگری است . از دردهایم نمی ترسم [حذف بخشی از متن] حقیقتی را بگویم : من از مرگ نیز نمی ترسم . کسی که می میرد یعنی اینکه زنده بوده و از هیچ به دنیا آمده مهمان قلب منی...

خانه ام آتش گرفته ست ، آتشي جانسوز هر طرف مي سوزد اين آتش پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود من به هر سو مي دوم گريان در لهيب آتش پر دود وز ميان خنده هايم تلخ و خروش گريه ام ناشاد از دورن خسته ي سوزان مي كنم فرياد ، ای فرياد ، ای فرياد...خانه ام مهمان قلب منی...

بعد از مدت ها اومدم. داشتم آهنگ  رو گوش می دادم که ناخودآگاه یاد اینجا افتادم. دلم تنگ شد برای روزهایی که تو وب می نوشتم. هرچند بی سر و ته و بی محتوا بود. یادش بخیر. پاییز هم داره میاد . فصل اتفاقات خوب.

   + شاهین ; 22:11 ; شنبه چهارم شهریور ۱۳۹۶

مهمان قلب منی...

همه چیز داره خیلی سریع می گذره

دو تا مهر گذشت و از مدرسه و دورانش خبری نبود

دو تا مهر دیگه هم باید بگذره تا دوباره مدرسه و دورانش شروع بشه

   + شاهین ; 21:5 ; یکشنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۶

مهمان قلب منی...

به همون اندازه که تو پنج ماه اول سال بیخود و بی جهت احساس خوشحالی و خوشبختی می کردم ،تو شهریور احساس فلاکت و بدبختی داشتم. بیست و یک روز گذشت و حتی یک خبر و اتفاق خوب ازش ندیدم. حتی عروسی ها هم دیگه شیرینی قبل رو نداشتن. الان فقط باید هنگامه اخوان بخونه. ...

   + شاهین ; 22:55 ; سه شنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۶

مهمان قلب منی...

هر روز داره برام لذتبخش تر میشه.

الان میتونم ادعا کنم که دچار روزمرگی نیستم. هر روز دارم کارایی انجام میدم که برام جدیده. تا دوماه پیش ظهر بیدار میشدم ، مشغول فضای مجازی بودم تا نصف شب. این روزها گاهی وقت نمیکنم روزی نیم ساعت هم بچرخم تو این فضاها. خوشحالم که بدی ها و بدبختی ها و ناامیدی های شهریور و مهر تموم شد. خوشحالم که همه چی داره روبراه میشه.

خوشحاااال.

   + شاهین ; 19:58 ; پنجشنبه یازدهم آبان ۱۳۹۶

مهمان قلب منی...